◄ΣΞΣ♥мλη☻,Кн☺Ð₪Σ♥ΣΞΣ►
ای کاش تنها غمم ،شکستن نوک مدادم بود.
پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:راهی برای ارتباط با نوجوانان, :: 1:56 بعد از ظهر ::  نويسنده : arash       

یکی از مشکلات نوجوانان پیدانکردن فضایی مناسب در خانواده برای بیان احساسات و هیجان های شان است. البته چنین دغدغه ذهنی ای برای والدین هم وجود دارد. پدر و مادر یک نوجوان معمولا برای پیدا کردن زبان مشترک بین خود و فرزندشان به مشکل برمی خورند. حتی گاهی آشنانبودن والدین با نحوه صحیح برخورد با یک نوجوان، کیلومترها فاصله بین آنها و فرزندشان ایجاد می کند. در واقع برقراری ارتباط با نوجوانان مهارتی قابل یادگیری و بسیار پراهمیت است....

صورت جوان

● از او سؤال کنید ولی قضاوت نکنید

اگر می خواهید سر حرف را با فرزند نوجوان خود باز کنید و در مورد یکی از رفتارهای خاص او صحبت کنید، یک نکته مهم را به خاطر بسپارید: «احترام گذاشتن به شخصیت نوجوان اولین قدم برای نتیجه دادن این بحث است.» همیشه فرض را بر این بگذارید که فرزند شما دلیلی منطقی برای انجام کارهای خود داشته است. وقتی والدین یاد بگیرند برای توصیف رفتارهای نوجوانان واژه های «غلط» و «احمقانه» را به کار نبرند، فرزندان هم راحت تر با پدر و مادر خود درد دل خواهند کرد. «پرنتلین پلوس» یکی از موسسات معروف در زمینه روان شناسی نوجوانان در آمریکاست. متخصصان این موسسه به والدین پیشنهاد می کنند: «طوری رفتار نکنید که انگار شما همه بایدها و نبایدها را می دانید. برای اینکه فرزندتان اجازه مداخله در مشکلات شخصی اش را به شما بدهد، بهتر است به او بفهمانید نگران او هستید. مثلا بگویید که امروز مثل همیشه نیستی، نمی دانم چه موضوعی پیش آمده اما برای هر نوع کمکی می توانی روی من حساب کنی.»

اگر فهمیدید که او سیگار یا مخدر مصرف می کند...روان شناسان معتقدند بهتر است اولین برخورد پدر و مادر با نوجوان سیگاری خود خیلی تند نباشد. والدین باید خیلی آرام اما با صراحت کامل در مورد سوءمصرف مواد، نوشیدن مشروبات الکلی یا سیگار کشیدن، با فرزند خود صحبت کنند. نوجوان باید بفهمد که مصرف این مواد ریشه در مشکلات شخصیتی دارد و علامت بزرگ شدن یا مهم بودن نیست. حتی پدر و مادرهایی که خودشان سیگار می کشند می توانند با صداقت کامل در مورد این قضیه با فرزند خود صحبت کنند. آنها باید جنبه های مثبت و منفی مصرف چنین موادی را برای نوجوان خود توضیح بدهند. اگر چنین والدینی با فرزند خود صادق نباشند و فقط به او بگویند این کار را نکن، مسلما فرزند نوجوان آنها با خود فکر می کند پدر یا مادرش اصلا حق اظهارنظر در این مورد را ندارد.

برای جرّ و بحث با او دنبال بهانه نگردیداگر از صبح تا شب سر هر موضوع کوچک و بزرگی بحث و غرغر کنید، پس از مدتی فرزند شما فقط صدای شما را می شنود اما به هیچ یک از حرف های شما گوش نمی دهد. بهتر است از بحث کردن در مورد مسایلی مانند نحوه لباس پوشیدن یا چیزهایی مشابه آن خودداری کنید. در واقع باید جا را برای موضوع های مهم تری مثل سیگار یا روابط صحیح با جنس مخالف باز بگذارید.

 

● با عصبانیت او مقابله به مثل نکنید

نوجوانان اغلب عصبانیت خود را بر سر نزدیک ترین فرد خانواده خالی می کنند. دلیل این امر تنفر آنها از این فرد نیست بلکه به گفته روان شناسان نوجوانان وقتی خیلی سردرگم و عصبی می شوند احساسات خود را در مقابل کسی بروز می دهند که بیشترین اعتماد را به او دارند. در واقع وقتی فرزند نوجوان تان به شما می گوید: «از تو متنفرم» معنای دیگری در پس این حرف نهفته است. او در این لحظه، غمگین، عصبانی و سردرگم شده اما هیچ راهی برای ابراز هیجانات خود پیدا نکرده است.

 

● بحث را با پرسش های منظوردار شروع نکنید

گاهی نوجوانان به بعضی سوال ها جواب سربالا می دهند. مثلا نوجوانی را تصور کنید که مبتلا به بیماری بی اشتهایی عصبی است. وقتی والدین او می پرسند: «امروز ناهار چه خورده ای؟» یا مثلا می گویند: «می خواهی با این کارها خودت را مریض کنی؟»، مطمئنا نوجوان یا به شکلی عصبی و پرخاشگر با آنها برخورد می کند یا جواب دروغ به آنها می دهد. اگر می خواهید بحثی منطقی و نتیجه دار داشته باشید، صحبت خود را با سوال هایی کلی شروع کنید تا بحث کم کم پا بگیرد. مثلا بگویید: «چه خبر؟، روزت را چطور گذراندی؟» همین سوال های ساده باعث می شود فرزند شما کم کم شروع به حرف زدن کند و خیلی از مسایل خود را با شما درمیان بگذارد.

 

● تصمیم را به عهده خودش بگذارید

ضرب المثل معروف ماهی و ماهیگیری را به خاطر دارید؟ بهتر است به جای اینکه سعی کنید ماهی ای را که خود صید کرده اید به زور به فرزندتان بدهید، ماهیگیری را به او بیاموزید. هنگام مواجهه با مشکلات کافی است استعدادها و توانایی های فرزند خود را به او یادآوری کنید. در ضمن به او بگویید که در هر شرایطی پشتیبان و یاور او خواهید بود.


امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه



«...من اولين اربابت خواهم بود چون ناخواسته و حتي ندانسته، چيزهايي را به تو تحميل خواهم کرد که براي من خوب هستند نه براي تو، مثلا همين کفش هاي کوچولو، براي من قشنگ هستند، اما براي تو چطور؟ وقتي آن ها را به پايت کنم تو گريه و فرياد سر خواهي داد...» اين را«اوريانا فالاچي» بزرگ بانوي روزنامه نگار خطاب«به کودکي که هرگز زاده نشد» گفته است. گويي فطرت آدميان است که دوست دارند مالک فرزندان شان باشند تا ابد. غافل از اين که ديري نخواهد پاييد همان فرزندان کفش هايي را که پدران و مادرانشان به پايشان پوشانده اند، از پا به در خواهند آورد و به راه ديگر خواهند رفت. صد البته اين اتفاق زودتر از آن چه تصور کنيد فراخواهد رسيد، بي آن که متوجه شويد آن ها علم طغيان را برخواهند داشت. هنگامي که نوجوان تان انبوهي از تعارض ها، ناسازگاري ها، پرخاشگري ها، مقاومت ها، نزاع ها، خانواده گريزي ها و... را از خود بروز مي دهد نگران نباشيد، او در جستجوي يافتن خود برآمده است. بدانيد که او ديگر از شما نيست بلکه با شماست. او مي خواهد تنها باشد.

مي خواهم در خانه بمانم؛ تنها:

هنگامي که شما خواستيد به مهماني برويد و براي نخستين بار از فرزندتان شنيديد که: «مي خواهم در خانه تنها بمانم!» اصلا انتظار شنيدن چنين جمله اي را نداشتيد، اين، آن هنگام است که بسرعت فرارسيد. او سودايي ديگر متفاوت از شما در سر دارد. او بسرعت از سن کودکي خود فاصله گرفته است؛ نشانه اش هم تمايل فراواني است که به انزوا و دوري از جمع دارد. حتي گاهي ترجيح مي دهد در اتاقش را ببندد، روي تختش دراز بکشد و به سقف خيره شود. اما شما باز هم دوست داريد که رفتارش هم چون گذشته باشد؛ اما ديگر ممکن نيست آن روزهاي کودکي بازآيد. بايد در اين مرحله بسيار حساس بود و مراقب، چون بخشي از اين رفتار مي تواند طبيعي باشد و گاهي افراطش نشانه هاي يک بيماري است و البته رفتار نامناسب والدين مي تواند موجب تيرگي روابط ميان آن ها شود.

پناهگاه خانواده؛ محکم يا لرزان

قصه مهم است، به آن مهمي که سرنوشت نوجوان را تا نفس آخرش رقم مي زند. آيا نوجوان تان همان کودک ديروز است يا اينک دوشيزه اي تمام عيار و مردي بلندبالا شده است؟ هيچ کدام؛ او معلق مانده بين زمين خاکي و آسمان آبي. با همه سر جنگ دارد و اما پيش از هر شکست يا پيروزي، ديگر بار به آغوش محبت بازمي آيد. دوست دارد دوستش بدارند و او هم ديگران را دوست بدارد، تا پاي جان. در اين دوره همراه همسالان است و از خانواده تا حدودي گريزان. کودک با ورود به دوره نوجواني الگوپذيري خود را از خانواده به گروه همسال تغيير مي دهد، او در اين سنين به ويژه از ۱۴سالگي به بعد مي خواهد زمانش را با گروه هايي که الگوي رفتاري او هستند، سپري کند. به باور اين عضو هيات مديره کانون مددکاري اجتماعي ايران، اين رفتار براي نوجوان يک هنجار است چون در اين سن خانواده هسته اي جوابگوي نياز ارتباطي نوجوان نيست.» به باور بسياري از کارشناسان هنگامي که محيط خانه براي نوجوان ناامن شود يا وقتي خانه تهي از مهر و محبت شود اين مساله به عنوان يک نوع محروميت و فشار رواني موجب مي شود تا فرزندان محبت را در بيرون خانه جستجو کنند. اما در اين حالت چه رخ خواهد داد؟ براي اطلاع بيشتر بهتر است بار ديگر تيتر روزنامه ها را مرور کنيد و سرخط خبرها را گوش دهيد تا به خطرهايي همچون باندهاي فحشا و مواد مخدر، انواع بيماري ها و ناهنجاري ها، کانون هاي سرقت و... که نوجوان شما را در بيرون از خانه تهديد مي کنند، بيشترآشنا شويد. هنگامي که نوجوان حمايت و محبت را در بيرون از خانه جستجو کند با کوچک ترين چراغ سبزي مجذوب سرابي خواهد شد که در نهايت سر از کانون هاي اصلاح و تربيت و مراکز نگهداري بهزيستي درخواهد آورد. تنها و تنها به اين دليل که وي به دليل سن حساسش فاقد تمييز درست از نادرست است.

نه مقابله به مثل نه مظلوم نمايي

اصلا فکرش را نکنيد که براي مقابله با رفتارهاي فرزند نوجوان خود، که بسياري از آن ها طبيعي و خاص سن او است، مقابله به مثل کنيد. گاهي والدين در برابر خواسته هاي فرزندان شان طاقت از کف مي دهند و فرياد مي کشند، کتک مي زنند و حتي گريه مي کنند. آن ها مي خواهند با بازي کردن در نقش قرباني، فرزند را وادار به تسليم کنند يا حداقل اندکي از عواطف او را به نفع خود تحريک کنند. اين نوع تعامل و واکنش تنها به دليل عدم شناخت و آگاهي والدين از سن حساس نوجواني است. اما هيچ کدام از اين راه ها توسط هيچ کارشناس و مشاوري به شما توصيه و تجويز نمي شود. مشکل شما اين است که چرا ديگر مثل سابق از شما فرمان نمي برند و مشکل نوجوان تان اين است که چرا کسي آن ها را درک نمي کند و اما ادامه ماجرا...

نوجوان را بشناسيد

درباره نوجوان، نيازها و ويژگي هايش سخن بسيار گفته و کتاب هاي زيادي نوشته شده است، اما به طور خلاصه مي توان ويژگي هاي يک نوجوان را چنين برشمرد: پرخاشگر و ستيزه جو، تندخو و عصبي، بي انضباط و حرف نشنو، تک رو و سلطه جو، لجباز و يکدنده، گوشه گير، استقلال طلب، «نه» بگو، بي حوصله، کم طاقت، مايوس و کلافه.
نکته: کارشناسان توصيه مي کنند به نوجوان خود فرصت تفکر و تامل بدهيد تا با خود خلوت کند و در حالت يأس و افسردگي حامي شان باشيد تا هيجانات خود را بروز دهد بدانيد که لازمه هر نوع کنش و واکنشي داشتن اطلاعات کافي و شناخت نسبي از ويژگي هاي فرد نوجوان است، اما مشروط بر حفظ تعادل. «بسياري از مراجعان به کلينيک مددکاري که او در آن فعاليت مي کند، خانواده هايي تشکيل مي دهند که از انزواي فرزند نوجوان خود نگران هستند. به طور مثال برخي از اين مساله که نوجوانشان در اتاق را بر روي خود مي بندد اظهار نگراني مي کنند. اما آن ها بايد بدانند در اين سن بحران «هويت» ذهن او را درگيرخود کرده است، در چنين حالتي بهتر است که به نوجوان اجازه خلوت کردن با خود و تامل و تعمق داده شود. البته همين موضوع بحران هويت خود عامل منزوي شدن نوجوان مي شود که يک امر طبيعي است. نوجوان در اين مرحله به تغييرات روي داده مي انديشد. يافتن هويت جديد مستلزم گذشت زمان است. گاهي والدين چنين اجازه و فرصتي را به نوجوان خود نمي دهند.»

بلوغ، تابوي شکسته نشده

هنوز هم خانواده هاي بسياري وجود دارند و هستند که سخن از مسائل جنسي و ورود به آن ها را حريم ممنوعه به شمار مي آورند. كارشناسان از بلوغ به عنوان«بحران» ياد مي کند. به نظر كارشناسان به اين دليل به اين دوره بحران گفته مي شود چون شخص از آن چندان اطلاعي ندارد. در جامعه سنتي همانند ايران، والدين فرزند خود را براي اين دوره آماده نمي کنند. در نتيجه نوجوان به اين احساس مي رسد که متفاوت با اطرافيان و خانواده است. حتي مسائلش نيز با آنها متفاوت است. اکنون نوجوان در اين دوره نه شبيه بزرگ ترها است نه کوچک ترها. بنابراين ترجيح مي دهد با يک همسال و همدرد خود ارتباط برقرار کند که با هم شباهت هاي رفتاري بيشتري دارند. وي در مورد نحوه رفتار والدين کشورهاي توسعه يافته با نوجوانان خود در زمينه بلوغ مي گويد: «حتي در جوامع غربي که اطلاع رساني و آموزش در زمينه مسائل بلوغ و جنسي بيشتر است، با وجود اين در غرب نيز گرايش به همسالان وجود دارد.

به نوجوانان اصرار نکنيد

هر چه والدين از سن نوجواني و خصوصيات اين دوره اطلاعات بيشتري داشته باشند، باز نوع نگاهشان بيروني است. آيا تاکنون با خود انديشيده ايد که نوجوان در درون خود چه مي انديشد؟ بد نيست مروري به خاطرات گذشته خود داشته باشيد. اکنون با رشد کودک اين پرسش براي وي مطرح مي شود که چه اتفاقي براي او افتاده است که نگاه قبلي والدين نسبت به او تغيير پيدا کرده است، تا ديروز او را در آغوش گرم خود مي گر فتند و در بستر مادر به خواب مي رفت اما امروز همه چيز متفاوت است؟ تازه دماغش هم پف کرده است! رشد دست ها و پاها نسبت به بدن تناسبي ندارد! «در اين مواقع به نوجوان به نوعي احساس«جوجه اردک زشت» دست مي دهد که البته ذهن او نمي تواند به سرعت اين تغييرات را بپذيرد. هم زمان با رشد جسمي، مرحله بلوغ نيز فرا مي رسد. به باور اين مددکار با چنين وضعيتي نوجوان ترجيح مي دهد که در جمع بزرگ ترها و فاميل قرار نگيرد. به هر حال براي هماهنگي با شرايط جديد نياز به گذشت زمان است. اصرار بي مورد والدين براي برقراري ارتباط در چنين مواقعي چندان مطلوب نيست. گاهي اصرار منجر به کشمکش مي شود، در اين مواقع اگر فرزندان موقعيت مناسبي از لحاظ روحي نداشته باشند و به نوعي فضاي پريشاني در خانواده غالب شود، ميل و گرايش نوجوان به سمت انحراف بيشتر خواهد شد. البته اين مساله براي دختران شکل حادتري دارد. به توصيه کارشناسان بهتر است که روابط خود را با آن ها مستحکم و گرم نگه داريد؛ البته به صورت طبيعي، چون بروز احساسات عاطفي غلط از سوي والدين فاصله ها را عميق تر و بيشتر مي کند که اين خود به خانواده گريزي در نوجوان بيشتر دامن مي زند.

فاصله نسل ها

والدين هر اندازه هم با فرزندان شان از نظر سبک زندگي و نوع انديشيدن فاصله داشته باشند، اما دانش روز براي برقراري يک رابطه بهتر به آن ها کمک خواهد کرد. به طور مثال بر اساس توصيه کارشناسان شما مي توانيد به نوجوان خود فرصت تامل و تفکر بدهيد، اجازه دهيد تا زمان بيشتري نسبت به گذشته با خود خلوت کنند، گاهي احساسات و نيازهاي کنترل نشده شان نياز به نظارت و راهنمايي دارد، البته اصولي و حساب شده، هنگامي که به آن ها حالت ياس و افسردگي دست مي دهد راهنما و حامي شان باشيد، بستر و محيط خانه را براي آن ها امن و قابل اعتماد کنيد و اجازه بروز احساس و هيجان را به آن ها بدهيد. «کودکان شما بچه هاي شما نيستند، آنان به دست شما پا به مرحله وجود مي نهند، با آن که با شمايند، اما از آن شما نيستند. مي توانيد عشق تان را ارزاني شان کنيد، اما نه افکار و انديشه هاي تان را، چرا که آنان افکار خويش را دارند، مي توانيد جسم ايشان را کاشانه بخشيد اما نه روح شان را، چرا که روح آنان در خانه فردا ساکن است. مي توانيد رنج بريد تا مثل آن ها باشيد، اما در اين طلب نباشيد که آنان را هم چون خود سازيد چرا که زندگي به عقب باز نمي گردد و در ديروز رحل اقامت نمي افکند.» اين ها را«جبران خليل جبران» نويسنده مشهور گفته است.
 
نويسنده: سامان عابري 
منبع: روزنامه جام جم

 


امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه



آيا مي دانيد در صورتي که فرزندتان دچار مشکل حادي شد چه بايد بکنيد؟ بيشتر نوجوانان ۱۰ تا ۱۴ ساله اين دوران را با موفقيت پشت سر مي گذارند. با اين حال والدين بايد گوش به زنگ باشند. متأسفانه برخي از نوجوانان گرفتار افسردگي و ساير مشکلات عاطفي مي شوند و تعدادي نيز در معرض خطر بي نظمي هاي تغذيه اي قرار مي گيرند. در برخي از موارد مشکلات عاطفي، ناشي از ناتواني هايي است که به موقع درمان نشده اند. برخي از عواملي که مي توانند زمينه ساز مشکلات جدي تر نوجوانان باشند عبارتند از:
۱- فقر.
۲- زندگي کردن با يکي از والدين.
۳- مذکر بودن؛
۴- عدم برخورداري از حمايت هاي اجتماعي.
۵- عدم نظارت مناسب از سوي بزرگسالان.
۶- نداشتن رابطه اي صميمانه با والدين و يا ساير بزرگترهايي که در زندگي نوجوان نقش دارند.
۷- نداشتن اعتماد به نفس کافي.
۸- تحصيل در مدارس سطح پايين.
۹- آزار جسمي و روحي.
البته يادتان باشد در خطر بودن ضرورتاً به مفهوم بروز مشکل نيست. برخي از نوجوانان علي رغم اين که در معرض خطر هستند دچار مشکلات حاد نمي شوند و برعکس، گروهي از نوجواناني که در شرايط مساعدتري بزرگ شده اند ممکن است دچار لغزش شوند. البته برخي از عوامل، احتمال لغزش نوجوانان را کاهش مي دهد. داشتن والديني مهربان و حامي که در عين حال قوانين روشني وضع مي کنند و مشاور خوبي هستند اهميت زيادي دارد. به علاوه کودکي که واجد مهارت هاي اجتماعي است و حس بذله گويي دارد بهتر مي تواند مشکلات خود را حل کند. کودکي که به مدرسه مي رود و در محيطي حمايتگر زندگي مي کند کمتر دچار مشکل مي شود. اين حمايتگرها شامل افرادي هستند که توجه خاصي به کودکان دارند مثل آموزگاران، مربيان و يا همسايه ها. والدين عزيز بايد رفتار فرزند خود را زيرنظر داشته و مراقب علائم هشداردهنده باشند. فراموش نکنيد که امکان دارد يک نوجوان هم زمان با چند معضل دست به گريبان باشد به عنوان مثال هم از بي نظمي تغذيه و هم از افسردگي رنج ببرد.

اعتياد

نوجواني دوراني پرتلاطم محسوب مي شود و ممکن است فرزندان دلبند ما به دام اعتياد بيفتند. از آن جا که تغييرات خلق و خو و رفتار غيرقابل پيش بيني در ميان نوجوانان رايج است غالباً والدين در تشخيص علت اين مسئله دچار مشکل مي شوند. اگر در فرزندتان يکي از علائم زير را مشاهده کرديد به فکر چاره بيفتيد:

۱- او خود را از جمع کناره مي کشد، افسرده و خسته است و نسبت به ظاهر خود بي توجه مي باشد.

۲- او پرخاشگر شده، همکاري نمي کند و غالباً قوانين را زيرپا مي گذارد.

۳- او دوستان جديدي پيدا کرده و احتمالا تمايلي ندارد راجع به آن ها حرف بزند.

۴- او تمايل ندارد در مورد کارهاي خود با شما صحبت کند.

۵- او دچار افت تحصيلي شده است.

۶- او ديگر علاقه اي به تفريح، ورزش و ساير فعاليت ها ندارد.

۷- برنامه تغذيه و خواب او تغيير کرده است. به عنوان مثال تا ديروقت بيدار مي ماند و در عوض روزها مي خوابد.

۸- رابطه او با اعضاي خانواده سرد شده و علاقه اي به صحبت کردن در مورد مدرسه، فعاليت ها، دوستان و ساير مسائل مهم از خود نشان نمي دهد.

۹- او فراموشکار شده و نمي تواند تمرکز کند.

۱۰- به طور مرتب پولي که در خانه گذاشته ايد ناپديد مي شود.

بي نظمي تغذيه

بي نظمي تغذيه معمولاً در ميان زمان رايج است ولي اين مسئله در مردان غالباً ناشي از ورزش کردن به ويژه کشتي مي باشد. برخي از افراد به شدت دچار کاهش وزن مي شوند. اين مسئله مي تواند در اثر گرسنگي و يا تمرينات شديد ورزشي به وجود بيايد. مشکلات کليوي، ريتم نامنظم قلب، سرگيجه يا ضعف و مشکلات مري، معده و روده از نتايج بي نظمي تغذيه است. با مشاهده علائم زير در فرزندتان با يک کارشناس مشورت کنيد:

۱- اگر بدون علت پزشکي مقدار زيادي از وزن خود را از دست داده است.

۲- مقدار غذاي خود را کاهش داده و يا مصرف کربوهيدرات ها و غذاهاي چرب را کنار گذاشته است.

۳- علي رغم ضعف و خستگي به تمرينات شديد ورزشي مي پردازد.

۴- ترس زيادي از اضافه وزن دارد.

5- ولع زيادي به غذاهاي پرکالري پيدا کرده و يا سعي دارد با بالا آوردن و استفاده از مسهل وزن خود را کنترل کند.

افسردگي

برخي از عوامل باعث افسردگي شديد مي شوند. وقتي والدين از افسردگي شديد رنج مي برند احتمال بيشتري وجود دارد که فرزندشان نيز همانند آن ها شود ولي شرايطي مثل خانواده از هم گسيخته، مشکلات خانوادگي، از دست دادن والدين در اثر طلاق و يا مرگ، آزار جسمي و اعتياد مي تواند به افسردگي منجر شود. عوامل استرس زاي ديگري مثل از دست دادن خويشاوندان و ناديده گرفته شدن از سوي دوستان نيز مي تواند افسردگي را به دنبال داشته باشد.

علائم هشدار دهنده

۱- تغيير در برنامه خواب(پرخوابي و يا کم خوابي).
۲- تغيير رفتار(عدم تمرکز در تحصيل، کار و وظايف روزانه، افت تحصيلي).
۳- تغيير شخصيت(اندوه، انزوا، خشم، اضطراب، خستگي، ناتواني و تصميم گيري و بي انگيزگي).
۴- تغيير در عادات غذايي(از دست دادن اشتها و وزن و يا پرخوري).
۵- تغييرات فيزيکي(فقدان انرژي، کاهش يا اضافه وزن ناگهاني، بي توجهي به ظاهر).
۶- تغييرات شديد در زندگي(مرگ، طلاق، رابطه از هم گسسته).
۷- بي توجهي به دوستان، مدرسه و يا فعاليت هاي مختلف.
۸- اعتماد به نفس پايين(احساس بي ارزشي، گناه و نفرت از خود).
۹- نداشتن اميد به آينده(اعتقاد داشتن به اينکه چيزي تغيير نمي کند و اوضاع هرگز بهتر نمي شود).
۱۰- پناه بردن به موسيقي و هنرهايي با مضمون مرگ و نوشتن در اين مورد.
۱۱- بر زبان آوردن جملات نااميدکننده اي مثل«اي کاش مرده بودم!»، «خانواده من بدون من راحت تر خواهند بود» و يا«انگيزه اي براي زنده ماندن ندارم». يادتان باشد اين جملات را جدي بگيريد.

ناتواني در يادگيري

گروهي از افراد با وجودي که از هوشي همانند سايرين برخوردارند ولي در خواندن، نوشتن، حرف زدن، انجام عمليات رياضي و برقراري ارتباط اجتماعي مشکل دارند. اين افراد براي رسيدن به اهداف خود بايد تلاش بيشتري کنند و احتمال دارد اين مسئله به افسردگي و عدم اعتماد به نفس آن ها منجر شود. به علائم هشداردهنده زير توجه کنيد. در صورت مشاهده يکي دو علامت در فرزند خود نگران نشويد ولي در صورتي که متوجه علائم بيشتري در وي شديد مطمئناً نياز به کمک دارد.
۱- هنگام نوشتن، حروف را جابه جا مي کند.
۲- در يادگيري روش هجي کردن مشکل دارد.
۳- از خواندن با صداي بلند احتراز مي کند.
۴- از نوشتن انشاء خودداري مي کند.
۵- در نوشتن ضعيف است و علاقه اي به آن ندارد.
۶- خودکار را به طرز عجيبي در دست مي گيرد.
۷- در يادآوري حقايق دچار مشکل مي شود.
در صورتي که فرزند شما در يادگيري مشکل دارد از مشاور کمک بگيريد.

نتيجه گيري

هيچ کس نمي تواند تضمين کند که تمام نوجوانان به بزرگسالاني مسئوليت پذير و شايسته تبديل شوند. با اين حال والدين نقش بسيار مهمي در اين زمينه ايفا مي کنند. شايد از ديدن کفش هاي گلي فرزندتان از کوره دربرويد ولي هرگز مسئوليت سنگيني را که بر دوش داريد از ياد نبريد. اين نکته را همواره به خاطر داشته باشيد که هرچقدر بيشتر راجع به دوران نوجواني بدانيد بهتر مي توانيد به فرزند خود کمک کنيد.
 
منبع: روزنامه کيهان

 


امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه



سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:نیازهای روانی دوران نوجوانی چیست؟,نوجوان,پرخاشگري نوجوانان , :: 5:16 قبل از ظهر ::  نويسنده : arash       

خشم حالت برانگيختگي و هيجاني شديد در هنگام روبه رو شدن با محرک هاي نامناسب محيطي و احساسي است که همه نوجوانان به نوعي آن را تجربه کرده اند. نوجواني مرحله اي حساس از زندگي است که مي توان آن را گذر از دوران کودکي به بزرگسالي دانست. طول اين دوره از آغاز بلوغ تا هنگام پذيرش مسئوليت هاي بزرگسالان در جامعه است. اما قبل از اين که به علائم و علل پرخاشگري نوجوانان بپردازيم، بهتر است ابتدا با ويژگي هاي اين دوران آشنا شويم:
۱- ويژگي هاي جسماني: ناهماهنگي در حرکات، سن ناشي گري، احساس درد عضلاني و خستگي، آغاز بلوغ جنسي.
۲- ويژگي هاي شناختي: رشد تفکر، مفهوم خود و رشد هويت، استقلال طلبي و مسئوليت پذيري.
۳- ويژگي هاي عاطفي: ناپايداري هيجان ها، ناشيگري در ابراز عواطف، ترس، اضطراب و کم رويي، تخيل.
۴- ويژگي هاي اجتماعي: نياز به کسب موقعيت اجتماعي، نقش گروه همسالان در رفتار نوجوانان، تشخص طلبي و نياز به استقلال.

علايم و نشانه هاي ظهور خشم

احساس دروني: گرم شدن، عرق کردن، لرزش، گرفتگي عضلات،...  .
رفتارها: بيقراري، راه رفتن، بلند کردن صدا، .... .
افکار خشم آلود: باور خاص درباره ديگران، در دل خود صحبت کردن، فکر با خود، خيال پردازي.
احساسات قبل از خشم: حسادت، گناه، بي عدالتي، طرد شدن.

مواردي که باعث خشم مي شود

تجاوز به مالکيت افراد، حمله و آزار کلامي، حمله فيزيکي، اصرار و پافشاري براي انجام کاري، قطع شدن يک کار مورد علاقه، مورد ظلم واقع شدن، مسخره يا تحقير شدن، قرار گرفتن در معرض پرخاشگري از جانب ديگران، مورد بي اعتنايي يا بي توجهي قرار گرفتن، گول خوردن و آسيب ديدن از طرف ديگران را مي توان مواردي دانست که خشم فرد را برمي انگيزد. نکته مهم اين که شدت خشم و عصبانيت به عامل محرک و چگونگي احساس و فکر کردن راجع به آن محرک بستگي دارد.

علل پرخاشگري نوجوانان

۱- مقابله با تهديدهاي جسمي و رواني.
۲- الگوبرداري: هنگامي که در محيط اجتماعي نوجوان، خشونت حکمفرماست وي نيز پرخاشگري را ياد گرفته و در موقعيتهاي گوناگون نشان مي دهد.
۳- اختلالات رواني: هنگامي که نوجوان دچار اختلالات رواني است، قادر به کنترل خود نبوده و کنترل هيجاني کمتري دارد و در نتيجه از خود پرخاشگري نشان مي دهد.
۴- نياز به قدرت: نوجوان گاهي اوقات نياز به نمايش قدرت طلبي هاي خود دارد و از آن جا که نوجواني دوره کسب استقلال است، کسب قدرت نيز راهي براي رسيدن به استقلال بوده و در نتيجه نوجوان براي نشان دادن استقلال خود پرخاشگري مي کند.
۵- رسيدن به اهداف: گاهي فرد بارها از اين روش استفاده کرده و به نتيجه رسيده و بعداً آن را تکرار مي کند.

علت تفاوت پرخاشگري نوجوان در محيط خانه و بيرون از خانه اين است که نوجوان در جايي که آزادتر است رفتارها و حالات خود را بيشتر بروز مي دهد و شايد هم در خانه عادت به پرخاشگري کرده است. در جاهايي که احساس مي کند حاکميتي برقرار است کمتر اين نوع رفتارها را انجام مي دهد و احساس کم رويي و خجالت مي کند.

راه هاي مقابله با پرخاشگري

۱- از بين بردن خطرات تهديدکننده نوجوان.
۲- ايجاد تغيير نگرش در نوجوان نسبت به خطر و تهديد.
۳- ارزيابي شناختي رفتارهاي نوجوان براي پي بردن به مشکل و درمان آن.
۴- تشويق پيشرفت هاي تحصيلي نوجوان در مدرسه.
۵- تشويق نوجوان به انجام فعاليتهاي فرهنگي اجتماعي و ورزشي.
۶- آموزش خانواده ها در زمينه تغيير و اصلاح رفتار.

روش هاي کنترل خشم

آرام سازي، تغيير خودگويي هاي منفي، حل مشکل، ايجاد تغيير در محيط و ابراز خشم به شيوه سازگارانه را مي توان مهم ترين راهکارهاي کنترل خشم دانست.

بنابراين ما بايد به نوجوان...

چگونگي آرام کردن خود، چگونگي بيان و انتقال احساسات، مهارت هاي ارتباطي، مهارت حل مسئله، انتخاب بهترين راه حل و انجام آن، تغيير محيط، به شوخي گرفتن، روش هاي انجام کارهاي مختلف، گفتگو با خود و تشويق به نوشتن احساسات دروني را بياموزيم.
 
نويسنده: مريم سادات کاظمي 
منبع: روزنامه کيهان

 


امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه



رفتار پرخاشگرانه والدين سختگير نوجوان را در برابر جامعه پرخاشگر مي کند. زماني که والدين از ابتداي تربيت به جاي نقش کنترل کننده نقش نظارتي داشته باشند و زبان مشترک خود را از دست نداده باشند با اعتماد متقابلي که بين نوجوان و والدين هست و شناختي که والدين از دوستان فرزند خود دارند و اشراف بر اينکه اين جمع، جمع آلوده اي نيست اين سفرها مي تواند انجام شود.والدين در دوران نوجواني فرزندشان وارث تمام اشتباهاتي هستند که در تربيت سال هاي گذشته کودکي خود داشته است. اگر از ابتداي تربيت مشکلاتي وجود داشته باشد در دوران نوجواني پدر و مادر اين احساس را خواهند داشت که نوجوانشان ديگر قابل کنترل نيست و زبان مشترک خود را با او از دست مي دهند.هر قدر در جامعه انحرافات و آسيب هاي اجتماعي زياد باشد باز هم خانواده اين امتياز را دارد که خشت اول را در تربيت فرزند مي نهد. خانواده نمي تواند با اين تفکر که نوجوان خود را در اختيار دارد فرزند سالم و ايده آلي به جامعه تحويل دهد زيرا نمي توان جامعه را استريليزه کرد بلکه بايد بچه ها را از همان ابتدا واکسينه کرد.اگر از ابتدا که فرد تربيت پذير است مهارت هاي زندگي و قدرت نه گفتن در او نهادينه شود فرد بدون حضور پدر و مادر هم بايد و نبايدهاي اخلاقي، مذهبي و هنجاري را در زندگي خود در نظر مي گيرد اين ارزش ها به او فرمان مي دهند.از آغاز تربيت بايد تلاش کنيم زبان مشترکي با فرزندان خود داشته باشيم تا در نوجواني و جواني آنها بتوانيم به جاي کنترل و نصيحت بر رفتار و کردارشان نظارت کنيم و به اين ترتيب فاصله خود را با آنها کاهش دهيم.روانشناسان معتقدند شيوه رفتاري سختگيرانه در تربيت فرزندان عموماً شبيه رفتارهاي پرخاشگرانه است.

بخشي از اين پرخاشگري در برخوردهاي عيني و فيزيکي نمود پيدا مي کند: بخش عمده پرخاشگري نيز در پرخاشگري کلامي است. اين والدين معمولا نظر خود را به فرزندانشان تحميل مي کنند و شيوه صحبت کردن آنها به گونه اي است که اجازه رد و قبول يا به طور کلي اظهارنظر به بچه ها نمي دهد و آنها الزام دارند که حرف والدين را بپذيرند.روانشناسان ناديده گرفتن توانمندي هاي فرزندان را به عنوان يکي ديگر از مشخصه هاي والدين سختگير مي شمارند و معتقدند اين دسته از والدين اجازه اظهارنظر و ابراز وجود به بچه ها نمي دهند. معمولا نظارت اين والدين تبديل به کنترل فرزندان مي شود و آنها از اينکه مي بينند که فرزند به شدت به آنها وابسته است و همه حرف هاي آنها را مي پذيرد احساس غرور و اقتدار مي کنند.اکثريت والديني که در دهه اول زندگي فرزندانشان با آنها سختگير هستند بايد بدانند که در دهه دوم فرزندان همين کار را با آنها مي کنند. والدين سختگير بايد بدانند که در مدت ۱۰سال اول زندگي کودک مي توانند اجازه مشارکت و مسئوليت پذيري به او ندهند. به اين ترتيب بسياري از خواسته هاي کودک سرکوب مي شود و به صورت عقده در درون او باقي مي ماند اما با شروع دهه دوم زندگي و وارد شدن کودک به فصل نوجواني با تغيير و تحولاتي که در بچه شکل مي گيرد او براي مقابله با اين وضعيت تحريک خواهد شد.نوجواني که با ورود به اجتماع خود را ضعيف و ناتوان مي بيند و مشاهده مي کند که عملکرد موفقي ندارد عامل همه اين عدم موفقيت را پدر و مادر خود تلقي مي کند و به جاي اينکه رفتارش اصلاح شود رفتار مقابله اي در پيش مي گيرد و همان پرخاشگري را به والدين خود باز مي گرداند.اين پرخاشگري با والدين در بيشتر موارد به پرخاشگري با جامعه منجر مي شود، پدر و مادران سختگير احساس مي کنند بهترين روش تربيتي را در مقابل فرزندان خود دارند اما نگرش آنها به مسائل تربيتي اشتباه است. کنترل و نظارت در شيوه هاي تربيتي به طور کامل رد نمي شود اما والدين بايد با پشتوانه منطق قاطعيت لازم را در برابر فرزندان داشته باشند. با معيار منطق مي توان در مواردي سختگيري کرد يا آزادي عمل به فرزندان داد.فراموش نکنيم رفتار منطقي باعث مي شود بچه ها بدون عقده بزرگ شوند و اگر در مواردي هم برخوردي بين والدين و فرزندان ايجاد شد اين برخورد و ناراحتي ناشي از آن کوتاه است. ضمن اينکه والدين دموکرات و منطقي مي توانند منطق فرزندان خود را هم بپذيرند و حق را به او بدهند.روانشناسان به والدين توصيه مي کنند که مهارت جراتمندي را جايگزين پرخاشگري کنند تا بتوانند همراه با رفتار منطقي قاطعيت لازم را نيز در برابر فرزندان خود داشته باشند.

منبع: روزنامه کيهان

 

 


امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه



گسترش شبکه های اجتماعی و افزایش فعالیت های آنلاین نوجوانان در دنیای مجازی اینترنت روز به روز درحال رشد است. به همین دلیل جامعه شناسان نیز به طور مرتب نسبت به کنترل فعالیت های آنلاین و دخالت آن در زندگی روزمره هشدار می دهند. امیلی هادسون جامعه شناس کالج سلطنتی لندن و همکارانش معتقدند تشکیل حلقه های مختلف اجتماعی بهترین راه حل دراین زمینه است. به عقیده وی، اگر این حلقه ها را به شکل حلقه های متصل یک زنجیره درنظر بگیریم و هریک از این حلقه ها را با توجه به اهمیت نقش و وظایف آن ها نام گذاری کنیم، خواهیم دید، حلقه «والدین» مهم ترین نقش را در پیوند و حفظ سایر حلقه ها با هم برای تشکیل یک زنجیره یا به عبارتی یک انجمن حمایتی، را به عهده دارد.

حلقه والدین در زنجیره ای اجتماعی

البته بیش از هر کسی والدین هستند که ارتباط و نقش اصلی را در این انجمن حمایتی برای امنیت جوانان و نوجوانان از آسیب ها و فعالیت های خطرساز اینترنت به عهده دارند. اگر بخواهیم حلقه والدین را از این زنجیره های اجتماعی حتی به صورت موقتی جدا کنیم، بدون شک بقیه گروه ها کارایی و موفقیت لازم را از دست خواهند داد. از سوی دیگر والدینی که فاقد آگاهی و دانش در زمینه امنیت اینترنتی و البته طرز فکر فرزندشان باشند، نمی توانند حلقه خوبی برای تشکیل این زنجیره یا انجمن حمایتی باشند. همین دلیل آشکار یعنی عدم آگاهی والدین، باعث قربانی شدن کودکان و افزایش خطر شکار آن ها توسط شکارچیان سایت های هرزه نگار، آزارهای مجازی، سرقت مشخصات و بقیه اینترنت شود. در واقع برای تشکیل یک انجمن حمایتی و امنیتی اینترنت موفق باید همه نهادهای حمایتی از قبیل؛ مراکز دولتی، مدارس، خدمات دولتی، دانش آموزان و مهم تر از همه«والدین» همکاری داشته باشند. همه پژوهش های انجام شده در کالج لندن که آمارهای آن از طریق بیش از ۴۰۰ مدرسه جمع آوری شده، نشان می دهد که برای رسیدن به هدف مطلوب، یعنی حفظ امنیت اینترنتی، نقش«والدین» بسیار کلیدی است.

اطلاعات در سبد کالای خانواده ها

با توجه به برنامه ها و فعالیت های بسیار زیاد روزانه پدران و مادران و صرف نظر از خستگی حاصل از این کارها نمی توان انتظار داشت که آنها بتوانند در جلسه های آشنایی با امنیت اینترنتی که در مدرسه یا هرجای دیگری تشکیل می شود، حضور یابند. به همین دلیل می توان اطمینان داشت که اکثر والدین نسبت به موضوع امنیت اینترنتی ناآگاه یا اطلاعات اندکی دارند و در نتیجه همین ناآگاهی و اطلاعات کم آن ها بسیاری از نوجوانان در معرض خطر سوء استفاده اینترنتی قرار می گیرند. باید قبل از هر چیز کتابچه هایی در زمینه آشنایی با اصول اولیه امنیت اینترنتی به صورت ساده و خلاصه تهیه و آن را وارد سبد کالای خانواده ها نمود. به گونه ای که این کالا به یکی از موارد اصلی خرید روزانه پدر و مادرها تبدیل شود. برای این منظور باید مکان های پرتردد والدین و کودکان را شناسایی کرد. با اندکی فکر کردن می توان محیط های خارج از خانه، جایی که هر پدر و مادری یا حداقل یکی از آن ها با کودکانش مجبور اند در آن رفت و آمد کنند را شناسایی کرد. بله حتما می دانید. آن ها در طول هفته چندین بار برای خرید روزانه به فروشگاه ها، سوپرمارکت ها و سایر مراکز خرید و هم چنین اکثرا به خاطر علاقه کودکان شان به غذاهای آماده و پیتزافروشی ها می روند.

حرکت بعدی این است که مسئولان موظف شوند از تمامی فروشگاه ها، سوپرمارکت ها، رستوران ها منظور مراکزی که صدها پدر و مادر و کودک روزانه مشتریان اولیه و دائمی آن ها هستند لیستی تهیه کنند. سپس از طریق این مراکز کتابچه ها یا جزوه هایی که توسط کارشناسان امر برای آگاهی و اطلاع رسانی از اصول اولیه«امنیت کودک در فضای مجازی» تهیه شده است را توزیع کنند. با این اقدام هر زمان که پدر یا مادری وارد این مراکز خرید می شوند به این کتابچه ها دسترسی داشته و آنها راتهیه کنند. حالا اگر والدین زمانی برای شرکت در جلسه هایی که در این زمینه برگزار می کنند، ندارند، در عوض می توانند در زمان خرید روزانه یا صرف غذا همراه کودکانشان به این منابع اطلاعاتی دسترسی داشته باشند. انتشار و توزیع کتابچه های«امنیت کودک در فضای مجازی» یک طرح ایده آل است. چرا که این کتابچه ها نه تنها محتوای غنی اطلاعاتی دارند بلکه با صفحه های کم، سایز کوچک و قیمت مناسبی که دارند به راحتی در هر سبد کالای خانواده جا گیرد. کتابچه«امنیت کودک در فضای مجازی» با راهنمایی های عملی برای آگاهی مادران و پدران پرمشغله تهیه شده است. این کتابچه کم حجم، حاوی بیشترین اطلاعات و دستورالعمل های مفید و مورد نیاز والدین است. والدین با مطالعه و اجرای این دستورالعمل ها گامی موثر در جهت امنیت و حمایت کودکان خود در فضای مجازی برمی دارند. مطالعه کتابچه ای با این اوصاف کاربردی تر از وقت گذاشتن و جان کندن برای خواندن کتاب های قطور و پیچیده، دی وی دی ها و یا جست وجو در سرتاسر اینترنت است. خودتان امتحان کنید. این کتابچه علاوه بر معرفی سایت های خبری اش، حاوی تمامی اطلاعات مورد نیاز والدین برای دانستن دانش امنیت اینترنتی و آشنا کردن آن ها با مفاهیم اولیه چون؛ سیستم های فیلترینگ و مانیتورینگ، سیستم کنترل والدین، آسیب های چت روم ها (اتاق های گفتگو)، آسیب های اجتماعی، نحوه چت با کودک خود و نیز اختصار نویسی در چت مانند؛ PAW به جای parents are watching و همچنین توانایی خواندن حروف اختصاری و غیره است.

دغدغه های بخصوص مدیران جامعه

مشکلات این طرح هم مانند سایر برنامه های امنیتی مجازی که برای جوانان درنظر گرفته شده این است که نمی توان کودکان و نوجوانان را برای استفاده از آنها ترغیب کرد. در نتیجه آن ها با بی توجهی از کنار این برنامه ها گذشته و به کار خود ادامه می دهند. چرا که جوانان خود را راسخ و شکست ناپذیر می پندارند. به همین دلیل است که شما به عنوان والدین باید دارای دانش اینترنتی باشید تا سر از کار و فعالیت های آنلاین آن ها درآورید. شما با داشتن اطلاعات این کتابچه زنجیره ای که شامل جوانان، والدین، مدارس و خدمات دولتی است را کامل کرده و در یک کار گروهی با هدفی مشترک برای ایجاد امنیت اینترنتی برای کودکان شرکت می کنید. بنابراین باید مسئولان با همکاری فروشگاه های زنجیره ای، سوپرمارکت ها، رستوران ها و بطور کلی تمامی مراکز که کارشان به نوعی در ارتباط با خانواده و کودکان است، دست به دست هم داده تا با تشکیل جلسات مطبوعاتی، اطلاع رسانی، تبلیغات در رسانه ها و مکان های عمومی و... این امر یعنی پربارساختن دانش والدین را تحقق ببخشند. به طوری که مطالعه و کسب اطلاعات از این کتابچه دغدغه اصلی والدین و انتخاب اولیه آن ها در هنگام خرید باشد. فعالیت های فرهنگی از این قبیل می توانند تأثیرات بسیار مثبتی در زمینه های آموزشی، اجتماعی و اقتصادی بگذارند. حمایت از امنیت نوجوانان در فضای مجازی و آگاهی والدین از خطر اینترنت باید از اهداف و دغدغه های عمده همه ما بخصوص مدیران جامعه باشد. کسب اطلاعاتی که کودکان ما را از آسیب های اینترنتی محافظت خواهدکرد، برای هر جامعه ای بسیار سودمند است و البته این امر تنها با هماهنگی و همکاری همه افراد مرتبط می تواند موفق و تحقق یابد.

نویسنده: علیرضا ضیاعی
منبع: روزنامه کیهان

 


امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه



نوجوانان چگونه به مسائل می نگرند

«تا زمانی که خودتان را به جای فرزندتان قرار ندهید و از دید او به مسائل نگاه نکنید، نمی توانید با او ارتباط برقرار کنید.» شاید بهترین راهی که به شما کمک می کند تا با نحوه ی نگرش یک نوجوان آشنا شوید، این باشد که سعی کنید به دوران نوجوانی خود باز گردید و احساسات، امیدها و ایده هایی را که داشتید به یاد آورید.
بسیاری از والدین به طور معمول این دوران از زندگی خود را فراموش می کنند و در برخورد با فرزندشان، از آن بهره نمی برند. مثال اغراق آمیزی که خواهید خواند، ممکن است به شما کمک کند تا بتوانید از دریچه ی چشم یک نوجوان به محیط نگاه کنید.


تصور کنید که شما یکی از تیزهوش ترین جوانان جهان هستید؛ اطلاعات عمومی بسیار خوبی دارید و میزان هوش شما برابر با انیشتن و یا کمی ضعیف تر از اوست. افزون بر این ها، اطلاعات عمومی بسیار قوی شما موجب شده است تا برخوردی بسیار موثر و کارآمد با مشکلات داشته باشید. اکنون تصور کنید که شما از سوی دو نفر کودن که مسن تر از شما نیز هستند، استخدام شده اید.
ضریب هوشی این افراد بسیار پایین تر از شما بوده و اطلاعات عمومی آن ها بسیار محدود است اما همواره به شما دستور می دهند که چه کاری را انجام دهید و چه کاری را انجام ندهید. آن ها هم چنین به شما پند می دهند که چه چیزی مهم و چه چیزی بی اهمیت است.
از شما می خواهند کارهایی را انجام دهید که دلیلی منطقی برای انجام آن ها وجود ندارد، و درباره ی مسائلی با شما صحبت می کنند که با کار و فعالیت شما کاملاً بی ارتباط است. آن ها سعی می کنند درباره ی یک زندگانی سعادتمند شما را راهنمایی کنند در حالی که خودشان مفهوم نصایح مذکور را درک نکرده اند. با وجود آن که شما سعی می کنید به آن ها بفهمانید گفته های آن ها بسیار کلی و ذهنی است، آن ها به کارشان ادامه می دهند و با دستور دادن و نصایح تحمیلی و تقاضاهای بی ارتباط با کار شما، آزارتان می دهند. در چنین وضعیتی چه احساسی خواهید داشت؟ احتمالاً بسیار عصبانی خواهید شد زیرا افرادی که صلاحیت کمتری از شما دارند، به شما می گویند چکار کنید. اگر آن ها کاری را از شما بخواهند، شاید خلاف آن عمل کنید و یا کاری را که خودتان درست تشخیص می دهید انجام دهید و به درخواست آن ها توجهی نکنید.
امکان دارد ارتباط خودتان را با آن ها کم کنید و با دوستانی که درخور شما هستند و درک بهتری دارند رابطه برقرار کنید. اکنون ببینیم در مثال یاد شده، کدام شخصیت به جای نوجوان و کدام شخصیت به جای والدین قرار دارند. دوستان یک نوجوان معمولاً همان کسانی هستند که صلاحیت و هوشمندی آن ها از سوی او مورد تأیید است.

 


امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه



نوجوان علاقه دارد ساعاتی را با خود خلوت کند. اگر منزل پررفت و آمد و کوچکی دارید و این مکان برای نوجوان در طی روز کمتر مهیا شود او برای برآوردن این نیاز دیرتر از بقیه افراد به رختخواب می رود تا لحظاتی را در تنهائی بگذراند، البته بین تنها ماندن به علت کمبود رفیق، و نیاز درونی به انزوا به جهت ارضاء خواسته های شخصی، تفاوت بسیاری است. گاهی نوجوان دیرتر از خواب بیدار می شود، زیرا می خواهد خودی نشان دهد و با این کار ثابت کند که بزرگ شده است و این امر در دوران نوجوانی، کاملاً طبیعی است و لذا شما نباید به عدم تمایل نوجوان به بیدار شدن از خواب، پیش از حد خرده گیری کنید زیرا این کار به معنای ایجاد عادت ناپسند نیست. اگر بازدهی درسی فرزند شما، کمتر از توان او به نظر می آید. بررسی کنید آیا در مدرسه مشکل خاصی برایش به وجود آمده؟ آیا نمی تواند در جمع شاگردان جایی برای خود باز کند؟ آیا از وضع خانوادگی خود ناراضی است؟ آیا از نظر جسمی سالم است؟ آیا مشغله ٔ دیگری غیر از درس خواندن مثل ورزش، مطالعه متفرقه، رفیق بازی یا فعالیت خارج از خانه، پیدا کرده؟ شما باید برنامه ی انضباطی و مقرراتی برای او وضع کنید تا چه ساعتی از شب می تواند بیرون بماند، ساعت مطالعه، زمان خواب و ... را تعیین کنید. اما اجراء این قوانین باید پس از توافق بین شما و فرزندتان صورت بگیرد. علایق نوجوان را بسنجید و به او بیاموزید. چه طور از وقت خود به بهترین شکل بهره مند شود. مسلما بی اعتمادی به توانائی نوجوان، و تلاش نسنجیده شما در برقراری ارتباط، موجب سرکشی وی می شود. طوری با نوجوان صحبت کنید که حس مقاومت(در مقابل شما) در او برانگیخته نشود به عنوان مثال این دو جمله را با یکدیگر مقایسه کنید:


۱) حواست را جمع کن دیر نیایی؟
۲) فکر می کنی چه وقت کارت تمام می شود؟
جمله اول حس مقاومت را در فرزند شما ایجاد می کند، در حالی که جمله دوم به او احساس مسئولیت را القاء می کند. در نظر بگیرید که هر چقدر او را بیشتر محدود کنید. برای اثبات جرأت و جسارتش واکنش شدیدتری نشان می دهد. پسران و دخترانی که اعمال وحشیانه یا احمقانه ای از آن ها سر می زند یا یکباره تغییر رفتار می دهند، در واقع پیشاپیش اعلام خطر کرده اند و در واقع شما در درک نیازهای واقعی آن ها کوشا نبوده اید و هماهنگ عمل نکرده اید. به عنوان مثال دانش آموزی که می خواهد از لحاظ درسی برجسته باشد، اگر برای انجام امور و مسئولیت هائی که شما بر عهدهٔ او می گذارید وقت زیادی را از دست بدهد، نباید انتظار داشته باشیم که او محصل برجسته ای بین همکلاسی هایش باشد زیرا درس خواندن، نیاز به وقت، تلاش و اراده دارد. شما والدین عزیز می توانید الگوی مناسبی برای فرزندان تان باشید زیرا رفتار خوب و آگاهانه شما بیشتر از هر تربیت و تعلیمی مؤثر و آموزنده خواهد بود.

نویسنده: دکتر چان.ل.میشل
منبع: کتاب روانشناسی بلوغ در تربیت جنسی کودکان و نوجوانان

 


امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه



سلامت روانی و جسمانی نوجوان در سایه توجه به نیازهای همه جانبه او تأمین می شود که به تأمین نیازهای همه جانبه اعضای خود می اندیشد، «رشد همه جانبه» آنان را موجب می شود و پدر و مادر موظف هستند همان قدر که به نیازهای جسمانی فرزندشان اهمیت می دهند، به نیازهای روانی آن ها نیز توجه کنند. عدم توجه به نیازهای روانی فرزندان، موجب عدم تعادل روانی می گردد و در نتیجه احتمال بروز اختلال های روانی و عاطفی وجود خواهد داشت. نوجوان به طور معمول نیازش را به طور مستقیم ابراز نمی کند. شما باید از رفتار او به نیازهایش پی ببرید. برای مثال نوجوان گاهی خواهر یا برادر کوچکترش را اذیت می کند، وقتش را به بطالت می گذراند و رفتارهایی برای جلب توجه از خود نشان می دهد. در این شرایط با دقت به حرف هایش گوش بدهید و با نگاه با او ارتباط برقرار کنید. در این باره باید تأکید کرد که اجازه دهید نوجوان با شما درددل کند وحرف بزند. یکی از نیازهای روانی هر انسان، نیاز به محبت است. پدر و مادر آگاه، از مهر ورزیدن دریغ نمی کنند و به اهمیت محبت به عنوان غذای روحی توجه دارند. آن ها می دانند که اگر نیازهای روانی نوجوان برآورده نشود، تعادل روانی او مختل می گردد و چون انسان موجودی محبت جو» است برای ارضای این نیاز به شخص یا مکان دیگری پناه می برد. نوجوان باید احساس کند که پدر و مادرش او را دوست دارند. ابراز محبت با بیان کلماتی ساده اما به گرمی، مانند«پسرم یا دخترم دوستت دارم، من وجود تو را دوست دارم، تو پسر یا دختر خوبی هستی» صورت می گیرد. البته ممکن است نوجوان در مقابل این گونه رفتارها واکنشی تمسخرآمیز از خود نشان دهد، ولی اطمینان داشته باشید که نوجوان به ابراز محبت از طرف والدین نیاز دارد و از آن لذت می برد.

اصل ثبات عاطفی والدین

نوجوان نیاز به آرامش دارد. نوجوان نیاز دارد که پدر و مادری با عواطف کم و بیش پایدار داشته باشد، هر قدر روابط پدر و مادر با یکدیگر و روابط پدر و مادر با نوجوان از ثبات و استحکام برخوردار باشد، نوجوان احساس آرامش بیشتری می کند. زمانی که پدر و مادر براساس اصل ثبات عاطفی با فرزندان خود رابطه برقرار می کنند و دارای شخصیت سالم و استواری هستند نوجوان بهتر می تواند روی آن ها حساب باز کند و مطمئن تر به آن ها تکیه نماید. در مقابل، در خانواده هایی که پدر و مادر از نظر عاطفی متزلزل، ناپایدار و به اصطلاح دمدمی مزاج هستند، نوجوان قادر نیست به آن ها تکیه کند و در نتیجه تلاش می نماید پناهگاه دیگری جستجو کند و به محل امن یا شخص امن دیگری پناه ببرد. برای مثال، در خانواده هایی که پدر معتاد است، بین پدر و مادر در اکثر مواقع دعوا و کتک کاری است، پدر و مادر نوجوان را تنبیه و سرزنش می کنند و نظایر آن، روابط میان پدر و مادر و نوجوان متزلزل می شود و بذر اضطراب و تعارض در درون نوجوان کاشته می شود. این که نوجوان با چه کسی«همانند سازی» می کند؟ سؤال مهمی است که نظر پژوهشگران متعددی را به خود جلب کرده است. در پاسخ به این سؤال باید گفت اکثر روان شناسان بر این باور هستند که نوجوان با کسی«همانند سازی» می کند که در کنار او احساس امنیت کند و او را شخصیتی دوست داشتنی، باوقار، متین، استوار و ثابت قدم بیابد. نوجوان به کسی پناه می برد که او را پناهگاهی امن بداند. توجه داشته باشید در صورتی می توانید به فرزندتان که مبتلا به آشفتگی عاطفی است کمک کنید و با او به درستی رابطه برقرار نمایید که خودتان از ثبات عاطفی برخوردار باشید و منصفانه و عادلانه با مشکلات برخورد کنید. هنگامی که پدر یا مادر عصبانی است و تحت فشار هیجانی خاص قرار دارد، امکان ندارد با آرامش و منطقی با فرزندان خود روبرو شود. شاید چند بار پیش آمده است که از فرزند نوجوان تان عصبانی و متنفر شده اید. در این وضعیت بهتر است احساسات خود را نزد خودتان و یا دوستی امین مورد بحث و ارزیابی قرار دهید و با روان شناس و یا مشاور به مشورت بپردازید.

اصل حفظ عزت نفس نوجوان

یکی از مؤثرترین روش های برقراری رابطه انسانی با نوجوان، حفظ و تامین عزت نفس نوجوان است. تحقیقات نشان داده اند نوجوانی که از عزت نفس بالایی برخوردار است ، بهتر می تواند زندگی کند، با دیگران رابطه برقرار کند، به پیشرفت تحصیلی نایل گردد و فردی خلاق و پویا باشد. نوجوانی که عزت نفسش حفظ شده است در رویارویی با مسائل و مشکلات از استواری و مقاومت بالایی برخوردار است و آسیب پذیری او کمتر است. عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن. مجموعه احساسات، عواطف، نگرش ها و تجربیات فرد در طول زندگی او موجب می شوند که فرد احساس خود ارزشمندی کند، نسبت به خود، ارزیابی مثبت داشته باشد و احساس لیاقت و کفایت کند. همه نوجوانان، صرف نظر از سن، جنسیت و زمینه فرهنگی، به حفظ عزت نفس نیاز دارند. لازمه خلاقیت، پویایی، پیشرفت و حرکت، ارضای عزت نفس نوجوان است. والدینی که به فرزندان خود روحیه و امید می دهند، توانایی های او را تحسین و تمجید می کنند، این نیاز را به خوبی در او ارضاء می کنند و موجب می شوند که اعتماد به نفس فرزند آن ها تامین شود و فرزند یا فرزندان شان با اطمینان مسیر پرنشیب و فراز زندگی را طی کنند و با روحیه ای مقاوم با مسائل و مشکلات و مسئولیت ها مواجه شوند. در این اصل دو تصویر متفاوت از ویژگی های نوجوانی که از عزت نفس بالایی برخوردار است در مقایسه با ویژگی های نوجوانی که عزت نفس پایینی بهره مند است، ارائه می شود.

الف) نوجوانی که از عزت نفس بالایی برخوردار است:
- مستقل عمل می کند.
- احساس مسئولیت می کند و خود تصمیم می گیرد.
- به دیگران در صورت لزوم کمک می کند.
- به پیشرفتهایش افتخار می کند و گاهی از خود تعریف می کند.
- از تغییر مثبت و نوآوری استقبال می کند.
- عواطف و هیجانهای خود را نشان می دهد و ابراز می کند.
- مسائل و مشکلات و ناکامی ها را با شکیبایی تحمل می کند.

ب) نوجوانی که دارای عزت نفس پایینی است:
- فردی متکی است و تصویری منفی از خود دارد(نمی دانم، می توانم).
- احساس می کند که دیگران برای او ارزشی قائل نیستند.
- در رویارویی با مسائل و مشکلات و ناکامی ها احساس درماندگی می کند.
- برای ضعف های خود، دیگران را سرزنش می کند و به شانس نسبت می دهند.
- زود ناامید می شود، بهانه جویی می کند و نمی تواند انتقاد را بپذیرد.
- عواطف و هیجان های خود را نشان نمی دهد و ابراز نمی کند.
- به سهولت تحت تاثیر دیگران قرار می گیرد و کارها را چشم بسته انجام می دهد.

نویسنده: کبرا مملوکی
منبع: روزنامه کیهان  

 


امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه



نوجوانی دوران حساسی است و می تواند بسیار مشکل آفرین باشد و بنابراین والدین باید به شدت مراقب نوجوانان خود باشند. به موارد زیر توجه کنید:

۱- مشکلات وزن: کودکان چاق معمولا در نوجوانی از مشکل اضافه وزن رنج می برند. آن ها فعالیت بدنی کمی دارند و از انواع فست فودها و تنقلات ناسالم استفاده می کنند. چاقی یکی از رایج ترین مشکلات سلامتی در نوجوانان محسوب می شود. صحبت کردن با نوجوانان در مورد رژیم غذایی سالم کار آسانی نیست. به جای این کار بهتر است یخچال را پر از مواد غذایی سالم و میوه ها و سبزیجات کنید!

۲- بی نظمی در تغذیه: نوجوانان به شدت تحت تاثیر همسالان و رسانه ها قرار دارند. در این سال ها بی نظمی در تغذیه بسیار رایج است و بی اشتهایی، گرسنگی مفرط و سایر مشکلات، سلامتی نوجوانان را تهدید می کند. اگر نوجوان شما دچار بی نظمی در تغذیه شده بهتر است با متخصص مشورت کنید.

۳- اهمیت دادن به ظاهر: بسیاری از نوجوانان به ظاهر خود اهمیت زیادی می دهند در حالی که بسیاری از آن ها نیز ظاهر خود را دوست ندارند. در این دوران مشورت با یک متخصص و فعالیت بدنی بیشتر می تواند بسیار مفید باشد.

۴- مشکلات پوستی: پوست نوجوانان به شدت تحت تاثیر تغییرات هورمونی قرار دارد و افزایش تعریق و استفاده از مواد آرایشی باعث بروز آکنه یا کورک در آن ها می شود. این مساله اعتماد به نفس نوجوانان را کاهش می دهد. فرزند خود را تشویق کنید که صورت خود را هر روز بشوید و بهداشت را رعایت کند.

۵- توجه به جنس مخالف: توجه نوجوانان به جنس مخالف یکی از نگرانی های والدین محسوب می شود. اگر شما نمی توانید در این باره با فرزند خود حرف بزنید این کار را به یک مشاور محول کنید. یادتان باشد نوجوانان باید نحوه برخورد با جنس مخالف را بدانند.

۶- افسردگی و استرس: افسردگی و استرس یکی از رایج ترین مشکلات نوجوانان است و امکان دارد عواقب آن تا بزرگسالی نیز ادامه داشته باشد. علت اصلی خودکشی در نوجوانان افسردگی و احساس انزوای آن هاست. اگر فرزند شما دچار افسردگی شده حتما از یک مشاور کمک بگیرید.

۷- اعتیاد: اعتیاد سلامتی و زندگی نوجوانان به شدت تهدید می کند. نوجوانان غالبا به علت کنجاوی یا فشار همسالان از سیگار شروع می کنند و سپس به مواد مخدر روی می آورند. اگر نوجوان بتواند در مورد اعتیاد با والدین خود حرف بزند و از خطرات آن آگاه شود احتمال کمتری وجود دارد که معتاد شود. در صورت مشکوک شدن به رفتار فرزندتان با یک متخصص مشورت کنید.

طریقه رفتار با نوجوانان

آیا می دانید که با نوجوان خود چگونه رفتار کنید؟ توصیه های زیر می تواند بسیار مفید باشد:

۱- سعی کنید به شیوه ای مناسب و بدون این که عصبانی شوید در مورد مسائل مختلف با نوجوان خود حرف بزنید. بهتر است نوجوان خود را یک بزرگسال فرض کنید و با مطالعه با او به راه حل مناسب دست یابید.

۲- به فرزند خود نشان دهید که حرفهایش را می فهمید و برای کمک کردن به او آماده اید.

۳- انتظار نداشته باشید که در تمام مسائل شما و فرزندتان همانند یکدیگر بیندیشید. برای درک نظرات فرزندتان تلاش کنید و اجازه دهید در صورت امکان انتخاب های خودش را داشته باشد.

۴- زمان مناسبی را برای صحبت کردن انتخاب کنید و صراحتا به بیان نظرات خود بپردازید. امکان دارد در برخی از مسائل مجبور به مصالحه شوید. یادتان نرود که شنونده خوبی باشید.

۵- هرگز به استهزای نظرات فرزند خود نپردازید.

۶- هیچ وقت احساسات فرزندتان را دستکم نگیرید. به جای این که بگویید: «این کار تو باعث می شود احساس کنم...» این جمله را به کار ببرید که: «احساس می کنم...» دربیان احساسات خود دقیق باشید تا فرزندتان دچار اشتباه نشود.

۷- کاری کنید که فرزندتان متوجه شود که به نظرات وی اهمیت می دهید. یادتان باشد او هنوز به شنیدن جهات محبت آمیز نیاز دارد.

۸- اگر به فرزند خود احترام بگذارید، او نیز به شما احترام خواهدگذاشت. او را آماج انتقادات قرار ندهید. نوجوانان برای تقویت اعتماد به نفس خود به شدت نیاز به دلگرمی و تشویق دیگران دارند.

۹- مهارت های زندگی را به فرزندتان بیاموزید، مثل طریقه گرفتن گواهینامه رانندگی، پرکردن فرم استخدام، حضور در مصاحبه ها، برنامه ریزی در خرج کردن پول، بازکردن حساب بانکی و...

در این دوره معمولا نوجوانان از والدین خود فاصله می گیرند و به دوستان شان نزدیک تر می شوند. در این زمان است که والدین نمی دانند در ذهن فرزندشان چه می گذرد. توصیه ما به والدین این است که:

۱- نوجوانان غالبا از این مسئله گله و شکایت دارند که والدین شان بارها و بارها یک موضوع را تکرار می کنند. به فرزند خود اجازه دهید به بیان نظراتش بپردازد و درمورد یافتن راه حل مشکلات فکر کند. هرگز به یک موضوع پیله نکنید!

۲- از بحث هایی که نوجوانان را در موضع تدافعی قرار می دهد خودداری کنید. بحث های توأم با تهدید و خصومت ثمری نخواهد داشت. اگر فکر می کنید پیش کشیدن برخی از بحث ها فرزندتان را عصبانی می کند بهتر است آن ها را بر روی کاغذ بیاورید.

۳- فرزند خود را نصیحت کنید ولی او را زیر ذره بین قرار ندهید! اجازه دهید فرزندتان خودش راه حل مناسب را پیدا کند. در این صورت او به اشتباهاتش پی می برد و درصدد جبران آن ها برمی آید.

۴- از فرزند خود بخواهید حین صرف شام در مورد مسائل مهم حرف بزند. هنگام صرف شام فرصت خوبی برای بیان نظرات اعضای خانواده است و تمایل شما را برای حرف زدن در مورد مسائل مهم نشان می دهد.

۵- زمانی را به نوجوان خود اختصاص دهید و در آن هنگام با او به طور خصوصی حرف بزنید و به نظراتش گوش دهید.

۶- این حقیقت را بپذیرید که شاید نوجوان دوست نداشته باشد در مورد برخی مسائل حرف بزند. در این مواقع همواره پشتیبان او باشید. به حریم خصوصی فرزندتان احترام بگذارید ولی برای کمک به او اعلام آمادگی کنید.

از کجا می توانیم بفهمیم که نوجوان ما دچار افسردگی شده است یا خیر؟ افسردگی یک شکل رایج در میان نوجوانان است که معمولا تشخیص داده نمی شود و درجات مختلفی دارد. از عوامل افسردگی در نوجوانان می توان به اعتماد به نفس پایین، از دست دادن یکی از نزدیکان، مشاجرات خانوادگی و اختلاف نظر با دوستان اشاره کرد.
نوجوانانی که دچار استرس مزمن هستند و یا در خانواده آن ها افسردگی به چشم می خورد بیشتر در معرض ابتلا به این مشکل قرار دارند.

علائم هشدار دهنده

۱- تغییرات شدید در الگوی تغذیه یا خواب نوجوانان مثل افزایش یا کاهش اشتها یا بی خوابی در شب.

۲- تغییرات شدید درشخصیت و رفتار مثل پرخاشگری یا بی ثباتی.

۳- مصرف دخانیات و مواد مخدر.

۴- افت تحصیلی.

۵- بی علاقگی نسبت به آینده.

۶- کناره گرفتن از دوستان، اعضای خانواده و کنار گذاشتن فعالیت های روزمره.

۷- ناامیدی، احساس گناه و اندوه.

نویسنده: آذر شایان  
منبع: روزنامه کیهان

 


امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه



اگر چه دوست در سراسر زندگی انسان نقش مهمی دارد، اما در دوران نوجوانی این نقش پررنگ تر می شود. زیرا نوجوان دوست دارد در اوقات فراغت مدت بیشتری را دور از خانواده بگذراند. در ضمن نیاز نوجوان به حمایت اجتماعی در این سن بیشتر است. زیرا به دلیل تغییرات جسمی و عاطفی، نوجوان احساس ناامنی می كند و حمایت دوستان برای او مهم است.

تفاوت دوستی های نوجوانان دختر و پسر

دوستی های دختران نوجوان از برخی جهات با دوستی های پسران جوان تفاوت دارد. دختران نوجوان دوستان را افراد قابل اعتمادی می دانند كه می توانند با آنان درد دل كنند، نگرانی، اضطراب و اسرار زندگی خود را بگویند. از مد لباس، نحوه آرایش موی سر، مهمانی و... صحبت كنند. در حالیكه پسران دوستان را همدم خوبی می دانند كه با هم فوتبال بازی می كنند، جوك تعریف می كنند و موسیقی گوش می كنند. پسرها كمتر با هم صمیمی می شوند. با هم فوتبال، تنیس بازی می كنند و سرگرمی مشترك دارند. در میان دختران نوجوان كه با هم صمیمی هستند، رقابت و حسادت بیش از پسران دیده می شود. دختران نسبت به از دست دادن دوستان صمیمی آسیب پذیرند و از این امر ناراحت می شوند.

ترس از والدین

دوستی نوجوانان برای والدین نگران كننده است، زیرا می ترسند كه فرزندان تحت تأثیر رفتارهای بد دوستان قرار گیرند. زیرا گاهی دوستان باعث می شوند نوجوان با مشكلات زیادی روبرو شود. ولی دوستان برای نوجوانان از اهمیت خاصی برخوردارند و آنان را در یادگیری مهارت های اجتماعی و ارتباطی كمك می كنند. والدین باید نظارت غیرمستقیم بر دوستان نوجوان داشته باشند.با ترتیب دادن مهمانی، تولد یا دیدارهای دوستانه با خانواده دوستان نوجوان می تواند شناخت بیشتری از دوستان فرزند خود به دست دهد. بدین ترتیب او را با دوستی با جوانان خوب تشویق می كنید.برخی نوجوانان دوست ندارند یا نمی توانند به راحتی دوست پیدا كنند. برخی سریع دوست پیدا می كنند و سریع آن را از دست می دهند. این امر باعث نگرانی والدین نوجوان می شود. والدین می توانند نوجوان را تشویق كنند كه سرگرمی داشته باشد و با افراد جدیدی روبرو شود. برای مثال كلاس زبان، موسیقی و... برود یا با گروه هایی كه به افراد نیازمند كمك می كنند فعالیت كند.گاهی انجام فعالیت خارج از مدرسه برای نوجوانان از دوست پیدا كردن آسان تر است. گاهی برخی نوجوانان به كمی كمك نیاز دارند تا مهارت های اجتماعی را بیاموزند. پیوستن به گروه های جوانانی كه فعالیت های اجتماعی مثبت دارند، به جوانان كمك زیاد می كند. والدین با شناخت این گروه ها می توانند فرزندان را به پیوستن به آن تشویق كنند.

منبع: روزنامه همشهری  

 


امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه



نوجوانی یکی از حساس ترین و بحرانی ترین دوره های زندگی است که اگر نوجوان، توانایی و مهارت کافی برای گذر از آن را نداشته باشد، آینده اش به خطر می افتد. چیزی که در این میان مهم است، نقش والدین در گذر صحیح و سالم نوجوانان از این دوران بحرانی است. شاید بتوان یکی از مهم ترین مسوولیت ها و وظایف و حقوقی که والدین در مقابل نوجوانان خود دارند را وظیفه تربیتی آنها به شمار آورد. وظیفه ای که اگر خوب و درست از عهده آن برآیند، نتیجه اش آینده ای درخشان و مطمئن برای فرزندان است. نکته دیگر اینکه فرزندان پسر به خاطر پسر بودن شان و اینکه نسبت به دختران محدودیت کمتری دارند و به اصطلاح آزادترند، خطر بیشتری هم تهدیدشان می کند و این تهدید، مسوولیت والدین را سنگین تر می کند.... حالا اگر می خواهید به عنوان والدینی دلسوز و مسئول آینده جسمی و روانی پسران خود را تامین کنید، رعایت این ۲۱ نکته را فراموش نکنید:

۱) پدر و مادر قبل از هر دوست ناباب یا جامعه ناسالمی می توانند رفتارهای پرخطر را به فرزندانشان بیاموزند. نتیجه تازه ترین تحقیقاتی که محققان آمریکایی روی بیش از ۲ هزار نوجوان که به مصرف سیگار، موادمخدر یا مشروبات الکلی اعتیاد داشتند، نشان داده که ۴۰ تا ۶۰ درصد از این نوجوانان، برای اولین بار نحوه استعمال مواد دخانی را در خانه و توسط والدین خود آموخته اند. بنابراین اولین گام در دور نگه داشتن فرزندان از مواد مخدر، عدم استعمال آن ها توسط والدین و به ویژه در منزل است.

۲) شما نمی توانید از نوجوان تان توقع داشته باشید که مدام در محیط های آلوده و در مجاورت افراد معتاد قرار داشته باشد و هیچ تمایل یا حس کنجکاوی نسبت به مصرف مخدرها از خود نشان ندهد. بنابراین از رفت و آمد با دوستان یا اقوامی که اقدام به مصرف مخدرها جلوی اعضای خانواده می کنند، خودداری کنید یا حداقل از آن ها بخواهید که وقتی با هم هستید، جلوی نوجوان شما حتی سیگار هم نکشند.

۳) با پرهیز از رذایل اخلاقی مانند دروغ گویی، خشم و عصبانیت بی موقع یا ناسزا گفتن، الگوی رفتاری مناسبی برای نوجوان تان باشید.

۴) بسیاری از پدران دوست دارند آینده ای که برای خود متصور بودند و به آن نرسیدند را برای پسران شان ترسیم کنند، اما خیلی از افسارگسیختگی ها و فاصله های بین والد و فرزند از همین جا شروع می شود. شما به عنوان یک پدر خوب فقط وظیفه شناساندن راه های صحیح و غلط به فرزندتان و مشورت کردن با او در مورد علاقه مندی هایش را دارید و بهتر است انتخاب نهایی را به عهده فرزندتان بگذارید.

۵) بسیاری از پسران از گوش دادن به نصیحت ها و توصیه های همیشگی گلایه مندند و فکر می کنند که نصیحت بیش از حد یعنی عدم اعتماد خانواده و کوچک شمردن آن ها. شما می توانید با خریدن انواع کتاب ها یا فیلم های آموزنده فرزند خود را نسبت به مسایل و مشکلات موجود در جامعه به طور غیرمستقیم آگاه کنید.

۶) پسران در سنین نوجوانی علاقه خاصی به استقلال، جدا شدن از خانواده و پیوستن به گروه هم سالان دارند و نگرانی بسیاری از والدین از ناشناخته بودن دوستان فرزندشان نزد آنهاست. شما برای اینکه هم فرزندتان را خوشحال کنید و هم با دوستان جدیدش بیشتر آشنا شوید، می توانید هر ۶ یا ۷ ماه یک بار یک مهمانی دوستانه ترتیب دهید و دوستان فرزندتان را هم با خانواده هایشان به صرف یک عصرانه ساده دعوت کنید. شما می توانید برای تسلط بیشتر به روابط فرزندتان هم ماهی یک بار یک برنامه کوهنوردی با دوستان پسرتان و خانواده آن ها بچینید.
۷) از تحقیر، توهین یا مقایسه کردن پسرتان با دیگران به شدت پرهیز کنید چون انجام این اعمال موجب پرخاشگر و زورگو شدن آن ها در آینده می شود و این گونه فرزندان تحقیر شده بعد از رسیدن به استقلال سعی می کنند که با توسل به زور وجود و قدرت شان را به دیگران اثبات کنند.

۸) پسران، پدران آینده اند و باید مسئولیت پذیر بار بیایند. بنابراین انجام برخی از کارهای خانه حتی اگر خیلی کم و پیش پا افتاده باشند را هم به عهده پسرتان بگذارید. کارهایی مانند خرید نان یا گذاشتن کیسه زباله بیرون از منزل.

۹) پسران در سنین نوجوانی علاقه زیادی به دیده و پذیرفته شدن از طرف جامعه دارند، بنابراین برای این کار اقدام به عوض کردن ظاهر و نوع پوشش خود می کنند. در مواجهه با این گونه مسایل شما نباید با پرخاشگری و توهین فرزندتان را از تغییر ظاهرش منع کنید بلکه باید با زبانی خوش و دلیل و منطق مناسب او را تشویق به پذیرفته شدن از راه های دیگری غیر از تغییر ظاهر غیرمتعارف کنید. از او بخواهید که رشته هنری یا ورزش مورد علاقه اش را به صورت حرفه ای ادامه دهد و موفقیت ها و قهرمانی های پیاپی اش سبب غرور و افتخار خودش و شما باشد.

۱۰) آزادی مفرط بیشتر مخرب است نه موثر. شما با آزاد گذاشتن فرزند پسرتان در هر زمینه ای و برآورده کردن همه نیازهای او فردی متکبر و خودخواه از او می سازید و موجب می شوید که او فکر کند در همه مکان ها و زمان ها هر کاری که دلش بخواهد می تواند انجام دهد و وقتی در طی زندگی با مسایلی غیر از آنچه باب میل اش است روبه رو شود، یأس و ناامیدی سراسر وجودش را فرامی گیرد و عاقبت این نوجوانان چیزی نمی شود جز احساس پوچی و گرایش به مخدرها و شاید هم خودکشی. بنابراین گاهی حتی اگر می توانید هم به دلایلی از برآورده کردن نیاز فرزندتان خودداری کنید یا شرایط آزادی بیش از حد را برایش فراهم نکنید. هیچ دلیلی وجود ندارد که نوجوان ۱۲ یا ۱۳ ساله شما تنها با دوستان اش به مسافرت برود یا در مهمانی هایی که تا نیمه شب طول می کشد شرکت کند.

۱۱) پسرها، عهده دار چرخاندن چرخ مالی زندگی در آینده هستند. بنابراین بهتر است که پدران آنها را با مسایل و مشکلات مالی و حساب و کتاب و نحوه صحیح پول خرج کردن آشنا کنند و از نوجوانی پس انداز کردن و صرفه جویی را به آنها یاد دهند.

۱۲) این یک باور غلط است که دخترها بیشتر از پسرها به محبت نیاز دارند. پسرها هم به اندازه دخترها به محبت و حمایت عاطفی خانواده شان احتیاج دارند. پس وظیفه یک پدر یا مادر مهربان که به فکر سلامت روان فرزندش است، رعایت تعادل و عشق ورزی به همه فرزندان است.

۱۳) معمولا پسرها با پدران شان راحت ترند و بهتر می توانند مشکلات شان را با آن ها در میان بگذارند. بنابراین به عنوان یک پدر مسوول روزی یک ساعت از وقت تان را به پسرتان اختصاص دهید و او را در راه حل مشکلات اش یاری کنید. فقط حواس تان باشد که خشونت و پرخاش جایی در راهنمایی هایتان نداشته باشد تا فرزندتان از مشورت کردن با شما پشیمان نشود و مشکلات اش را خارج از خانه و به روش های نادرست حل نکند.

۱۴) پسربچه ها علاقه شدیدی به بازی های خشن کامپیوتری دارند. برای جلوگیری از ناراحتی های جسمی و روحی فرزندتان، از تنها و آزاد گذاشتن برای ساعت ها بازی با کامپیوتر خودداری کنید.

۱۵) بد نیست که حساب دخل و خرج فرزندتان را داشته باشید و دورادور بدانید که او پول هایش را چه طور خرج می کند. شاید باور نکنید اما خرید سیگار و سایر موادمخدر می تواند به سادگی خریدن یک بسته آدامس یا پفک باشد.

۱۶) به پسرتان بیاموزید که زورگویی و قلدری راه معقول و پسندیده ای برای رسیدن به خواسته ها نیست. بنابراین بهتر است برای حل مشکلات اش راه های منطقی و آرام را پیش گیرد تا محبوبیت اش پیش اطرافیان بیشتر شود.

۱۷) پسرها به خاطر موقعیت خانوادگی خاصی که در آینده دارند و باید مسوول و مدیر یک زندگی شوند، نیاز زیادی به اعتماد به نفس بالا دارند. شما می توانید با سپردن کارهای مهم به پسرتان و گفتن این جمله که: «من می دانم تو به بهترین شکل ممکن این کار را انجام می دهی.»، اعتماد به نفس فرزندتان را بالا ببرید و حس مفید بودن را به او القا کنید.

۱۸) با مسوولان و مشاوران مدرسه او در تماس باشید تا بتوانید از تغییرات احتمالی روانی یا تحصیلی فرزندتان خبردار باشید.

۱۹) برای این که پسرتان احساس نکند به خاطر جنس اش هیچ محدودیتی ندارد، قوانین خانواده را بنویسید و به دیوار اتاق اش بچسبانید و حتما ساعات ورود و خروج را طبق مقررات خانواده درج کنید و اگر دیدید که او از حدش تجاوز کرد، بنا به روحیات اش تنبیه یا تشویقی برایش در نظر بگیرید تا بهتر شرایط خانواده را بپذیرد.

۲۰) جوری رفتار نکنید که فرزندتان احساس کند برای هر کاری باید نظر شما را رعایت کند و حق انتخاب در هیچ زمینه ای را ندارد، این طوری سرخورده می شود. انتخاب رنگ اتاق، لباس یا نوع تغذیه را به عهده خودش بگذارید.

۲۱) هیچ گاه در برابر دختر یا فرزند کوچک ترتان به پسرتان نگویید که تو بزرگی یا پسری و این رفتارها از تو بعید است. عادلانه قضاوت کنید و به فرزندان تان بیاموزید که به یکدیگر احترام بگذارند و حقوق یکدیگر را هم رعایت کنند.

مترجم: ندا احمدلو  
منبع: روزنامه سلامت

 


امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه



اگر هر یك از ما والدین بتوانیم به دنیای ذهنی نوجوان مان راه یابیم و ارتباطی سالم و منطقی را با او برقرار سازیم جهشی بزرگ در پرورش و تربیت فرزندمان داشته ایم. مشورت و مسئولیت دادن به نوجوان، یكی از كاربردی ترین راه های برقراری ارتباطات سالم و منطقی با نوجوان است زیرا با مشورت، نوجوان مان را به دنیای بزرگسالان راه داده ایم و به او شخصیت، احترام و توجهی كه نیازمند آن است عطا كرده ایم. علاوه بر این با ایجاد یك رابطه دوستانه و محبت آمیز، بزرگسال زیستن را به او آموزش می دهیم. با چنین رابطه ای نوجوان خواهد فهمید كه مسئولیت اعمالش تنها بر عهده خود او خواهد بود و والدین به عنوان الگوهای تربیتی، نقش حمایت گرایانه خود را در جلوگیری از تجربیات خطرآفرین و غیرقابل جبران او ایفا خواهند كرد. رابطه مناسب، به والدین خواهد آموخت كه نوجوان نیز درگیری های فكری و مشكلات خاص خود را دارد پس هیچ گاه به خود اجازه نخواهند داد كه دنیای لطیف و شكننده فرزندشان را حقیر بشمارند.

 نوجوان نیز به جای آنكه والدین را در برابر خود ببیند، آن ها را به صورت دوستی دلسوز و یاوری فداكار و با تجربه در كنار خود خواهد دید و در صورتی كه با مشكلی مواجه شد به جای آن كه برای حل آن به بیرون از منزل(و دوستان بعضا ناآگاهی كه تنها به اندازه خود او و شاید كمتر، دنیا را می شناسند) متوسل شود، به دوستانی آگاه و مكانی امن و راحت پناه می برد و در حل مسئله از یاری اولیاء خود بهره می جوید. این شیوه به ما كمك می كند تا همیشه و در هر جا بر اعمال درست و نادرست فرزندمان نظارت داشته باشیم. از آن جا كه همیشه نمی توان هم چون یك نگهبان یا زندانبان به دنبال نوجوان دوید و در هنگام ارتكاب عمل نادرست، او را بر حذر داشت، پس بهتر است همراه مشاوره دادن به نوجوان و مشورت گرفتن از او، وجدان اخلاقی را نیز در او بیدار كنیم تا همیشه خود، ناظر و حاكم بر اعمالش باشد. علاوه بر تمام این ها خوب است تا ضمن فراهم آوردن محیطی امن و آرام، و بدون تنش و برخورد، سرگرمی هایی را نیز كه مورد علاقه نوجوان است برای او ایجاد كنیم. زیرا اشتغال فكری مطلوب، توجه او را به مسائل صحیح و مناسب سنش جلب كرده و از انحرافات فكری در او پیشگیری می كند. بیكاری و بیهوده گذرانی، علاوه بر اتلاف وقت وعمر، زیان های فراوان دیگری(هم چون زمینه سازی برای اختلالات اخلاقی و رفتاری) را نیز به همراه می آورد. در صورت عدم موفقیت نوجوان، می توان به جای انتقاد و تحقیر و سرزنش، روش صحیح زندگی و اعمال درست را(در هر زمینه، ارتباطی یا اخلاقی یا كاری و ...) به او آموخت. عدم توفیق در انجام كارها به اندازه كافی روح لطیف نوجوان را می آزارد، از آن به بعد وظیفه ماست تا به عنوان والدینی مقتدر و آگاه، با گوشزد كردن نقش تجربه و درس گرفتن از شكست ها برای پی ریزی موفقیت های آینده، حرف های او را گوش كنیم و سعی كنیم با فهم صحیح مشكل، درست زیستن را به او آموزش دهیم. توجه به این نكته لازم به نظر می رسد كه اگر از مراحل مختلف رشد صحبت به میان می آید، كه البته نوجوانی نیز یكی از این دوران هاست، منظور این نیست كه كودك ما تا امروز كودك بود و از فردا نوجوان خواهد شد. همانطور كه اشاره كردیم انتقال از مرحله ای به مرحله دیگر، پیش نیازهای خاص خود را می طلبد و در طول زمان، "كودك"، "نوجوان و جوان"، بزرگسال خواهد شد. پس لازم است تا ما والدین متعهد از سالهای آخر كودكی، بلوغ، و بزرگسالی فرزندمان، او را برای ورود به مرحله جدید زندگی آماده كنیم تا ناگهان خود را در برابر واقعیتی غیر قابل باور نبیند و به تدریج بتواند به شكلی صحیح، بحران های مختلف را پشت سر گذاشته و پس از نوجوانی، بزرگسالی موفقی پیش رو داشته باشد.

منبع: سایت آفتاب

 


امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه



سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:نیازهای روانی دوران نوجوانی چیست؟,نوجوان, :: 4:58 قبل از ظهر ::  نويسنده : arash       

نيازهاي بدني يا نيازهاي زيستي که نيازهاي اوليه نيز ناميده مي شوند، نيازهايي مثل نياز به غذا، آب و هوا، خواب و استراحت و... هستند که بدون ارضاي آن نيازها زندگي امکان پذير نيست. در کنار اين نيازها نيازهاي رواني يا ثانويه وجود دارند که ارضا نشدن اين نيازها موجب پيدايش اختلالات و ناراحتي ها و بيماري هاي رواني مي شود و گاهي آنچنان تعادل عاطفي فرد را به هم مي زنند که او مستأصل شده و از زندگي بيزار مي شود. ارضا نشدن نيازهاي رواني موجب پيدايش اختلالات و ناراحتي ها و بيماري هاي رواني مي شود درجه اهميت نيازهاي رواني دوره نوجواني و جواني که در محيط هاي مختلف با هم متفاوت است، عبارتند از:


1- نياز به محبت و مهرباني: رابطه نزديک محبت آميز با چند شخص مؤثر در زندگي غالباً ايجاد رضايت مي کند. خانواده معمولاً يکي از کانون هاي گرم و محبت آميز است. نياز به مهرباني و محبت شامل دوست داشتن و دوست داشته شدن مي شود که در همه سنين به آن نياز است و کمبود يا نبود آن اثرات بد و ضايعات دردناکي در روح افراد به وجود مي آورد و روابط فرد با ديگران را تحت تأثير قرار مي دهد. کمبود محبت اکثراً باعث ايجاد احساس تحقير و کوچک شمرده شدن مي شود، در نوجوان عقده حقارت ايجاد مي کند و وي را حسود و کينه توز مي کند و يا باعث احساس تنهايي و انزوا مي گردد. اگر نوجوان و جوان در کانون خانواده از محبت سيراب نشود، آن را در خارج از خانواده جستجو مي کند که زمينه بسياري از فريب ها و انحرافات از همين جا فراهم مي شود.


2- نياز به امنيت و آسايش خاطر: انسان مي خواهد مطمئن باشد که کسي به حريم آزادي او تجاوز نمي کند و مال و جان و آبرو و شخصيت و موقعيت اجتماعي اش هميشه در امان است. زيرا که ترس و اضطراب از تهديد شدن در فرد ايجاد نگراني مي کند. هر فردي مي خواهد مطمئن باشد که در مواقع سختي و نارحتي تنها نمي ماند و ديگران به او کمک مي کنند و حامي او خواهند بود. اگر اطمينان خاطر نباشد اثرات ناگواري در رفتار فرد به جا مي ماند. نوجوان نيازمند دنيايي سازمان يافته، امن، منظم، قابل پيش بيني و قانونمند است که بتواند روي آن حساب کند و در آن وقايع غير منتظره و غيرقابل کنترل، گيج کننده يا وقايع خطرناک رخ ندهد و در هر حال والدين يا حاميان نيرومندي داشته باشد که از او در مقابل آسيب ها محافظت کنند. واکنش هاي نوجوانان نشان مي دهد که آيا نوجوانان در جامعه احساس ناامني مي کنند يا نه. جامعه بايد سالم، باثبات، آرام و دور از جنجال هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي باشد تا نوجوان در مقابل هرگونه خطرات احتمالي، تهاجم، قتل، آشوب، زندان، ظلم، بي عدالتي و نظاير آن خود را در معرض خطر احساس نکند. هم چنين بايد شرايطي ايجاد شود که هيچ گونه تهديدي نسبت به قانون، نظم و حاکميت جامعه به وجود نيايد، تا اعضاي جامعه و به ويژه نوجوانان احساس آسايش و امنيت خاطر کنند.


3- نياز به احساس تعلق داشتن و مورد قبول همسالان واقع شدن: محبوبيت نوجوانان و جوانان در گروه همسالان تابع توانايي انجام دادن کارهايي است که در گروه باعث به دست آوردن وجهه مي شود. گاهي اوقات معيارهاي گروهي بيشتر از معيارهاي خانواده و مدرسه بر رفتار نوجوان تأثير مي گذارد و نوجوان تلاش مي کند با معاشرت و ايجاد روابط صميمانه با گروه، خود را مطابق معيارهاي آن ها بسازد. به همين جهت براي جلب تأييد گروه بسياري از مهارت هاي اجتماعي و رفتارهاي گروهي را مي آموزد و وقتي مورد قبول گروه واقع مي شود، به آن ها احساس تعلق پيدا مي کند و اگر نتواند مورد قبول قرار گيرد، احساس انزوا، طرد شدگي، نداشتن دوست و نداشتن ريشه در جامعه مي کند. به همين جهت تقليد و همانندسازي در اين دوره اهميت خاصي پيدا مي کند. گروه جايي است که فرد مي تواند توانايي ها و استعدادهاي خود را در حداعلا نشان دهد و احساس رضايت خاطر کند. حتي اگر آن گروه، گروهي مخرب و ضد اجتماع باشد. زيرا گروه نياز شديد نوجوان به برقراري تماس، روابط صميمانه و تعلق را به خوبي ارضا مي کند. در جامعه هايي که شهرنشيني زياد شده و شکاف عظيمي بين نسل ها به وجود آمده و بر جامعه فشار وارد مي آيد، صميميت ها و دوستي ها کم مي شود و نوجوانان و جوانان به خاطر فرار از تنهايي، از خود بيگانگي، غربت و بي همدمي اشتياق زيادي به گروه پيدا مي کنند. به وجود آمدن گروهاي مختلف حتي گروه هاي مخفي شايد به خاطر همين ارضاي نياز به احساس تعلق باشد که در جاي ديگر برآورده نشده است.


4- نياز به قابليت و احترام: نياز به احترام به خاطر اين است که کنترل محيط هميشه براي انسان لذت بخش است و به خودي خود موجب احساس سربلندي و رضايت خاطر مي شود. نوجوانان به يک ارزشيابي ثابت و استوار و معمولاً عالي از خودشان و نيز احترام به خود يا عزت نفس و احترام به ديگران تمايل دارند. وقتي آنان احساس مي کنند که انتظارات و توقعات محيط و اطرافيان را مي توانند به خوبي برآورده سازند، در اين جهت نيز حرکت مي کنند. به خودشان احترام مي گذارند و از ديگران نيز توقع احترام دارند. ارضاي نياز به احترام و عزت نفس به احساساتي نظير اعتماد به نفس، ارزش، قدرت، موفقيت، کفايت، شايستگي، کسب اعتبار و حيثيت و مفيد و ثمربخش بودن در جامعه منتهي خواهد شد که البته همه اين ها نيازمند رفتار مسئولانه نوجوان است و اين که کارهايش استحقاق اين ها را داشته باشد.


5- نياز به استقلال: بسياري از نوجوانان و جوانان فکر مي کنند که پدر و مادر بر آن ها کنترل و نظارت دارند و پيش خود فکر مي کنند که آن ها ديگر کودک نيستند که احتياج به کنترل داشت باشند و مي خواهند هر چه زودتر روي پاي خودشان بايستند و درباره کارهايشان خودشان تصميم بگيرند و از آزادي هاي فردي و اجتماعي برخوردار باشند. آن ها نياز دارند بدانند زندگي شان زير فرمان خودشان است و ديگران بدان شکل نمي دهند.


6- نياز به تشخيص و قدرداني: نوجوان نياز دارد که اطرافيان ارزش زحمات و کارهاي مفيدش را درک کنند و از او تشکر و قدرداني کنند و اگر از او قدرداني نشود و مورد تشويق قرار نگيرد، حالت يأس و نااميدي به او دست مي دهد. نوجوان نياز دارد که اطرافيانش بيشتر رفتارهاي مناسبش را ببينند و بيشتر اعمال خوبش را تشخيص دهند و به موقع او را مورد تشويق قرار دهند و از او قدرداني کنند و تمايل ندارد که معايب او مورد توجه قرار گيرد.


7- نياز به مذهب و فلسفه زندگي: مذهب عامل آرامش و رضايت روح است و فرد را از بسياري از نگراني ها، اضطراب ها و ترس ها نجات مي دهد و به عنوان يک تکيه گاه روحي مورد نياز است. دانشمندي به نام استانلي هال معتقد است که نوجوانان در حدود سن 15 سالگي بيشترين احساسات ديني را دارند. زيرا با گرايش به طرف دين و اعتقادات مذهبي مي خواهند تلاطم و ناراحتي هاي خود را کمتر کنند. نوجوان يا جوان که در برابر هيچ کس سر تسليم فرود نمي آورد و عليه همه قدرت ها عصيان مي کند، در درون متوجه ضعف هاي خود هست و عظمت، قدرت، بقا و دوامش را در مذهب مي بيند. فلسفه زندگي و حياتش را در مذهب جستجو مي کند و در آن معنايي براي زندگيش مي يابد. نوجوان مي خواهد مذهب و مفاهيم را شخصاً با نيروي عقل خودش بررسي کند و حقايق را دريابد. بنابراين بسياري از شک هاي مذهبي نيز در همين مرحله براي او ايجاد مي شود که با يافتن پاسخ هاي مناسب راه تکامل خود را نيز طي مي کند.


8- نياز به داشتن هدفي مشخص در زندگي: به طور کلي زندگي بدون هدف بدون معنا خواهد بود و هرکسي نياز دارد که فعاليت هاي خود را متوجه هدف و يا هدف هاي مشخصي کند. داشتن هدف در زندگي به فرد احساس رضايت و تحرک بيشتري مي دهد. هدف هر چقدر بزرگ تر باشد، انگيزه حرکت و تکامل فرد بيشتر مي شود. جواناني که در زندگي هدف هاي مشخصي ندارند و يا هدف هاي بسيار کوچکي را دنبال مي کنند، غالباً در تزلزل و ناامني به سر مي برند. زندگي آن ها فاقد ارزش بوده، به طور دايم در حالت افسردگي، يأس و نااميدي به سر مي برند و احساس تنهايي و پوچي و بيچارگي به آن ها دست مي دهد.


9- نياز به احساس هويت و شناخت خود: نياز به احساس هويت و شناخت خود و حفظ تعادل رواني و عاطفي در مقابل عوامل و فشارهاي دروني و بيروني نيز از نياز هاي اساسي نوجوان است. نوجوان مي خواهد بداند چيست و کيست. مي خواهد احساس کند شخصي منحصر بفرد و خاص است و تمايل دارد مطمئن شود که نزد خودش پذيرفته شده است.


10- نياز به احساس رشد، کمال و خودشکوفايي: جوانان تمايل دارند که به هر چه که بالقوه مي توانند باشند، تبديل شنوند. استعدادهاي دروني خود را شکوفا کنند که پيامد آن احساس رشد، بلوغ و سلامت روان است. هر چند ممکن است در اين مرحله موفقيت چنداني در خودشکوفايي نداشته باشند، اما اين نياز را احساس مي کنند که بهره برداري کاملي از ظرفيت ها و توانايي هاي خود کنند، به کمال برسند و هرکاري را به بهترين نحو ممکن است انجام دهند. شايد تحقق بخشيدن به ارزش ها و آرمان هاي والاي مذهبي، سياسي و اجتماعي و نظاير آن مربوط به ارضاي اين نياز باشد و شايد با چنين ارزش هايي است که افرادي شهيد مي شوند و همه چيز را فداي آرمان و ارزشي مي کنند که آن ها را به کمال برساند. آن ها افرادي قوي هستند که به آساني توان مقابله و رويارويي با نيروهاي مخالف را دارند. مي توانند بر خلاف جريان عقيده عموم شنا کنند و مي توانند به قيمت جانشان هم که شده از حقيقت دفاع کنند. در طول تاريخ ديده ايم که هميشه جوانان در اين راه پيش قدم بوده اند.

 


امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه



صفحه قبل 1 صفحه بعد

 
درباره وبلاگ

سلام دوستان عزیز به وبلاگ ماخوش اومدین.مرسی از بازدیدتون.امیدواریم بتونیم مطالبی رو در وبلاگمون قرار بدیم که مورد پسند شما دوستان گل باشه.چندتا خواهش داریم یکی اینکه تو نظر سنجی شرکت کنید .دومی اینکه حتما برامون نظر بزارید.سومی حتما ولطفا عضو هم بشید.مرسی از شما بازیدید کننده ی گرامی.برای اطلاعات بیشتر میتونید به پروفایل مراجعه کنید.هر گونه سوالی هم داشتید میتونید به ادرس ایمیل هر دوتامون بفرستید.مرسی
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ◄ΣΞΣ♥мλη☻,Кн☺Ð₪Σ♥ΣΞΣ► و آدرس arashdnm.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. فداتون بوس بوس





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 170
بازدید دیروز : 344
بازدید هفته : 514
بازدید ماه : 5992
بازدید کل : 180177
تعداد مطالب : 987
تعداد نظرات : 151
تعداد آنلاین : 1